پارادایم کیفری جمهوری اسلامی ایران درمواجهه با تروریسم جیش العدل (جیش الظلم)


تروریست این واژه مخوف و مهیل،روش منتخب گروه ها و رسته های سیاسی ضد نظام حاکم است که برای به زانوزدن حکومت، متوسل به ایجاد واهمه و دهشت افکنی می‌گردد تا بلکه بتواند رژیم حاکم را اصلاح یاواژگون سازد.

تروریسم مفهومی درهم و بغرنج که هرچند از نظر وجودی پدیده سیاسی به حساب می‌آید اما دارای ابعاد متعددحقوقی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، روانی و مکانی نیز می‌باشد و به صورت‌های متفاوت، کشتار دسته‌جمعی، هواپیماربایی، گروگانگیری، انفجار بمب رخ پیدا می‌نماید.

همه کشورهای کوچک و بزرگ، توسعه‌یافته و درحال توسعه با مشکل تروریسم روبه رو اند و این بغرنج محدود به دولت و منطقه خاصی نیست، لیکن منطقه خاورمیانه و کشورجمهوری اسلامی ایران علی‌الخصوص منطقه جنوب شرق با توجه به وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک خاص منجمله بعد مسافت زیاد از پایتخت، توسعه نامتوزان ناحیه، منزوی و گوشه بودن، جغرافیایی پهن، ضعف شبکه ارتباطی، فقر، افتراق قومی و مذهبی با حکومت مرکزی مهیای فعالیت گروه‌های تروریستی منجمله جیش العدل(الظلم) است.

جیش العدل (الظلم) به رهبری فاروقی(عبدالحمید ملازاده) متاثر از جریانات فکری و سیاسی و با اتکا به کارهای تروریستی مانند: کشتن مردم، به شهادت‌رساندن نیروی انتظامی و سپاه، فعالیت تبلیغی ناهمسوی حکومت، پخش اکاذیب، قاچاق کالا و انسان و مراوده با حکومت‌های مخالف نظام و دفاع از تفکرات آنان، امنیت جنوب شرق کشور را مخدوش نموده است.

صرف نظر از فلسفه شکل‌گیری این فرقه که منبعث از حزب جندالله بود و برمبنای ترویج مکتب دیوبندی وتزریق اسلام متحجر از سوی وهابیت به مناطق محروم است، رویش و بالش این جماعت در مرزهای شرق از ۲ جهت برامنیت ملی و ناحیه‌ای تاثیر سوء دارد و سبب بروز تفکرات (سلفی تکفیری) و به چالش کشیدن امنیت در همه حوزه‌ها و مانع پیشرفت و رشد اقتصادی شده و مخرب چهره فرهنگی منطقه است.

به نظر می‌رسد برای مواجهه و پیشگیری ازاین اقدامات جیش العدل (جیش الظلم) درکشورمان می‌بایست علاوه بر رویه غالب حاکم که بزهکاران تروریست را بزهکاران خطرناک بیان می‌کند و بر اساس فلسفه کیفری سزادهنده (بغی،فتک) با آنان طریقه می‌شود با بنیان‌گذاری یک گفتار ترمیمی با هدف تداول اصلاح و بازپروری مرتکبان و پیش‌گیری از جرم دست زد، باید تمهیدات بین‌المللی جامع و مانع برای مقابله با آنان افزایش یابد، باید درآن ناحیه با در نظر گرفتن جغرافیایی تروریسم برنامه‌ریزی جدی برای توسعه منطقه، رفاه و ریشه‌کن کردن فقر و بیکاری صورت پذیرد،  باید از سیاست کیفری ضدتروریستی دفاع کرد و آن را استراتژیک در کنار عدالت کیفری به قانون گذارشناساند، باید برخوردکیفری را مبتنی برسزادهی تسامح صفرمنحصر نکرد و سیاست جنایی را علاوه بر دشمن‌مدار و سرکوب‌گر به رویارویی با جیش‌العدل (بزهکاران تروریست) تعمیم داد.

* حسین قزلباش / عضوکانون وکلای دادگستری گیلان

خدمات الکترونیک