نمونه سوالات اختبار – بهمن 1382

نمونه سؤالات قانون مجازات اسلامي- بهمن 1382

نمونه سؤالات قانون مجازات اسلامي- بهمن 1382


سؤالات قانون مجازات اسلامی- بهمن ۱۳۸۲

سؤال اول ـ به گزارش مرجع انتظامی در مورخ ۳۰/۲/۱۳۷۰ نزاع جمعی صورت گرفته و در نتیجه آن شخصی به نام حسین مصدوم شده و در حین انتقال به بیمارستان دارفانی را وداع می‌نماید.
ما حصل تحقیقات مرجع انتظامی حکایت از این دارد که سه نفر به اسامی آقایان الف و ب و ج با مقتول « حسین»درگیر شده و پس از ایراد جرح و صدمات متعدد، نامبرده را به قتل رسانده‌اند. « آقای الف در حین نزاع حامل چوب دستی و دو نفر دیگر مسلح به چاقو بوده‌اند» گزارش پزشک قانونی اشعار به بریدگی‌های عدیده در نواحی مختلف بدن اعم از دست و پا و باسن و … در نتیجه برخورد با شیء برنده و تیز و همچنین شکستگی جمجمه تعیین و اعلام می‌گردد اولیاء دم حسین درخواست قصاص هر سه نفر متهم را نموده و برای پرداخت تفاوت دیه نیز اعلام آمادگی می‌نمایند. دادگاه رسیدگی کننده به پرونده پس از انجام رسیدگی‌های لازمه آقایان الف، ب و ج را شریک در قتل دانسته و آنان را به قصاص محکوم می‌نماید.
آیا تصمیم متخذه دادگاه را منطبق بر قانون می‌دانید یا نه؟ چرا؟

سؤال دوم: بانو الف تصمیم به قتل شوهر خود « آقای ج» داشته به منظور عملی نمودن تصمیم خود مبادرت به تهیه سم مهلک و کشنده از داروخانه محل می‌نماید و قصد خود را از خرید سم از بین بردن حشرات موذی و موش اعلام می‌دارد.
صاحب داروخانه « آقای ق» که از نیت واقعی بانو الف آگاه نبوده سم مورد نظر را در اختیار وی قرار می‌دهد، لکن بعد از ظهر همان روز از طریق یکی از همسایگان از اختلاف شدید بین زن و شوهر اطلاع حاصل می‌‌نماید، ولی هیچگونه اقدام جدی به منظور جلوگیری از بروز احتمالی اقدام زیان‌بار و مجرمانه به عمل نمی‌آورد.
متأسفانه بانو الف با ریختن سم خریداری شده در غذای « شام» شوهر، سبب و موجبات قتل و هلاکت نامبرده را فراهم می‌نماید.
بانو الف و آقای ق به ترتیب به اتهام قتل عمدی و معاونت در قتل تحت تعقیب و محاکمه قرار می‌گیرند.
چنانچه صاحب داروخانه « آقای ق» به شما مراجعه و درخواست نماید که وکالت وی را در دادگاه عهده‌دار گردید، آیا وکالت نامبرده را می‌پذیرید؟ دلایل رد و یا قبول وکالت آقای ق را به نحو مستدل بیان نمائید.
سؤال سوم: آقای الف که دارای سابقه شرارت بوده، در حین عبور از کوچه محل سکونت خود برای یکی از بانوان ساکن در کوچه «بانو س» ایجاد مزاحمت می‌نماید. آقای ف همسر بانو س که در محل حضور داشته با الف درگیر می‌شود. آقای الف با چاقو به طرف آقای ف حمله‌ور شده و نامبردهرا مجبور به عقب‌نشینی به محوطه خانه مسکونی خود می‌نماید. آقای ف در مقام مقابله و معارضه با آقای الف که به زور وارد حیاط منزل وی گردیده‌ بود، به یک چوب دستی متوسل می‌گردد. آقای الف پس از زدن چندین ضربه چاقو به نقاط مختلف بدن آقای ف و در حین خروج از حیاط خانه با مقاومت بانو س همسر آقای الف مواجه و با هل دادن و اصابت سر بانو س به دیوار، بانوی مذکور از ناحیه بینی و صورت مصدوم می‌گردد. با ادامه درگیری در کوچه، آقای ف با چوب دستی ضربه‌أی به سر الف وارد می‌نماید که در نتیجه آن آقای الف به زمین می‌افتد و از حال می‌رود. چند تن از همسایگان که شاهد و ناظر واقعه بوده‌‌اند مصدوم را به بیمارستان منتقل‌، لکن آقای الف در اورژانس بیمارستان فوت می‌شود و پزشک قانونی علت فوت را خونریزی مغزی در نتیجه اصابت با جسم سخت تعیین و در ضمن با معاینه از آقای ف سه مورد بریدگی در ناحیه سینه و دست در نتیجه برخورد با جسم تیز و برنده گزارش می‌شود. با تحقیق از اهل محل و کسانی‌که شاهد و ناظر درگیری در کوچه بوده‌اند، نامبردگان اعلام می‌دارند که در درگیری داخل کوچه، آقای ف با چوب دستی ضربه‌أی به پشت سر آقای الف وارد نمود. که در نتیجه آن آفای الف تلوتلو خورده و بی‌اختیار نقش بر زمین می‌گردد. ضمناً با بازرسی بدنی از مقتول، یک قبضه چاقو در جیب بغل کت نامبرده کشف و ضبط می‌شود.
با اعلام شکایت اولیاء دم مقتول علیه اقای ف، نامبرده در جلسه دادگاه مدعی دفاع مشروع « دفاع از ناموس و جان» می‌‌گردد و دادگاه نیز اقدام آقای ف را در زدن ضربه به اقای الف مصداق دفاع مشروع قلمداد و نامبرده را از اتهام قتل تبرئه می‌نماید. با تجدید نظر خواهی اولیاء دم مقتول و ارجاع پرونده به یکی از شعبات دیوانعالی کشور، شعبه مذکور قتل الف را حائز شرایط دفاع مشروع ندانسته و با نقض دادنامه تجدید نظر خواسته، رسیدگی را به شعبه ‌هم‌عرض ارجاع می‌نماید.
اینک با ملاحظه و بررسی صورت‌مسئله، تصمیم متخذه کدامیک از مراجع مذکور « دادگاه عمومی و شعبه دیوانعالی کشور» را مقرون و منطبق با واقع و قانون می‌دانید؟ و چرا؟
سؤال چهارم: آقای الف به مدت یکسال « بین سال‌های ۶۹ الی ۷۰) به عنوان کارپرداز در یکی از سازمان‌های وابسته به دولت در شهر رشت مشغول به کار بوده است. روال کار در اداره مذکور به این شکل بود که وجوهی به طور علی‌الحساب در اختیار کارپرداز قرار داده می‌شده و نامبرده مایحتاج و کالاهای مورد نیاز سازمان متبوعه خود را خریداری و در پایان هر ماه حساب و کتاب و تسویه حساب می‌نمودند.
آقای الف به طور ناگهانی و غیر مترقبه محل خدمت وی تغییر می‌یابد و به استان هرمزگان منتقل می‌گردد. در نتیجه انتقال آقای الف به استان دیگر، تسویه حساب با مسئولین ذیربط صورت نمی‌پذیرد و با توجه به بررسی‌های به عمل آمده حسابداری سازمان مورد نظر، آقای الف مبلغ پانزده میلیون ریال بدهکار می‌شود. غیبت یک‌ماهه آقای الف منتهی به اعلام شکایت سازمان می‌گردد و آقای الف به اتهام اختلاس تحت تعقیب قرار می‌گیرد.
آقای الف قبل از حضور در مرجع قضائی و قبل از هر گونه اظهار نظر و اتخاذ تصمیم قضائی در سازمان مربوطه حضور بهمرسانیده و به ادعای اینکه مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ ریال به طور علی‌الحساب و به امانت در اختیار وی بوده، کل مبلغ مذکور را به حساب سازمان واریز و سپس جهت پاسخگوئی به اتهام در مرجع قضائی مربوط حضور بهم می‌رساند.
مرجع رسیدگی کننده به پرونده، پس از صدور قرار بازداشت آقای الف و انجام رسیدگی‌های لازمه، و با انطباق عمل اقای الف با قسمت اخیر ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۵/۹/۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام نامبرده را به سه سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی معادل دو برابر مبلغ مورد اختلاس محکوم می‌نماید.
محکوم‌علیه به جنابعالی مراجعه و از شما می‌خواهد که وکالت نامبرده را در مرحله تجدید نظر عهده‌دار شوید. آیا وکالت آقای الف را می‌پذیرید؟ و در صورت قبول وکالت نحوه مدافعات خود را بیان نمائید.
سؤال پنجم: آقای الف در قبال خریداری یک قطعه زمین « قولنامه عادی» و به عنوان بیعانه یک فقره چک به مبلغ بیست میلیون ریال صادر و در اختیار آقای ب « فروشنده زمین» قرار می‌دهد. طرفین یک روز بعد از تنظیم قولنامه، بر اقاله قرارداد تراضی و توافق نموده و در نتیجه آن ذمه آقای الف از بابت بیعانه بری می‌گردد. اقای ب علیرغم انجام اقاله، مبادرت به ارائه چک موصوف به بانک محال علیه نموده، و پس از اخذ گواهی عدم پرداخت علیه اقای الف اعلام شکایت می‌نماید.
اقای الف که اقاله قرارداد را مستلزم برائت ذمه خود از بابت پرداخت بیعانه دانسته و رفع مسئولیت مدنی را رافع مسئولیت کیفری خود قلمداد می نماید، پاسخگوئی و دفاع از اتهام صدور چک بلامحل را به جنابعالی محول می‌نماید. آیا وکالت آقای الف را می‌پذیرید؟ علت و یا علل قبول و یا عدم قبول وکالت آقای الف را به نحو مستدل و مستند بیان نمایید.

سؤال ششم: آقای الف که عرصه و اعیان یک باب خانه ملکی آقای ب را به عقد اجاره در تصرف داشته، به عنوان مالکیت مبادرت به درخواست ثبت مورد اجاره می نماید مؤجر با وقوف نسبت به ماوقع به جنابعالی مراجعه و تقاضا می‌نماید که وکالت نامبرده در پی‌گیری قضیه را عهده‌دار شوید. در صورت قبول وکالت مؤجر « آقای ب»، تحت چه عنوان مجرمانه‌أی علیه اقای الف اعلام شکایت خواهید نمود؟

سؤالات قانون تجارت- بهمن ماه ۱۳۸۲

سؤال اول: آفای الف به شما مراجعه و می‌گوید: من برای تولید دارو از مراجع قانونی موافقت اصولی گرفته ام. چون اجرای پروژه سرمایه زیادی می‌‌طلبد لذا من در نظر دارم با هفت نفر دیگر شرکتی از نوع « سهامی خاص» تشکیل دهم. اطلاعات در مورد مسائل دیگر شرکت را به شرح زیر اعلام می‌نماید:
۱- سرمایه شرکت مبلغ یک میلیارد ریال که به یکصد سهم با نام ده میلیون ریالی تقسیم شده است.
۲- تعداد اعضای اصلی هیأت مدیره ۳ نفر ـ علی‌البدل یک نفر
۳- یک بازرس اصلی و یک بازرس علی‌البدل
۴- تمام سرمایه نقداً باید پرداخت شود و همه سهامداران آماده‌اند که نقداً بپردازند.
۵- حق امضای کلیه اسناد و اوراق تعهدآور با رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل متفقاً همراه با مهر شرکت.
آقای الف از شما می‌خواهد تمام کارها را از بدو الی‌الختم « یعنی تشکیل شرکت» انجام دهید.
لطفاً اقداماتی که انجام خواهید داد مشروحاً بنویسید.
سؤال دوم: یکی از اوصاف اسناد تجارتی، وصف تجریدی بودن آن است. نظر خود را راجع به وصف «تجریدی بودن سند تجارتی» مشروحاً مرقوم فرمایید.
سؤال سوم: چک در وجه حامل صادر شده است. صادرکننده « حواله‌کرد» را قلم گرفته است. تا حق انتقال چک به دیگری را سلب کند.
به نظر شما این چک قابل انتقال به دیگری می‌باشد یا خیر؟
آیا منتقل الیه را از جهت حقوقی و کیفری می‌توان ذیحق دانست؟
نظر خود را مستدلاً مرقوم فرمایید.
سؤال چهارم: وجوه افتراق اسناد عادی با اسناد تجارتی را مرقوم فرمایید.
سؤال پنجم: فرق ظهرنویسی و ضمانت در اسناد تجارتی را مرقوم فرمایید.

سؤالات آئین دادرسی مدنی -بهمن۱۳۸۲

سؤال اول: خانم «س» و آقای «الف» که زن و شوهرند به شما مراحعه کرده و با ارائه گواهی حصر وراثت و سند نکاحیه دختر متوفای خویش اعلام می‌دارند که به قدر حصه خود در صدد مطالبه مهریه آن‌مرحومه می‌باشند. متوفیه، غیر از پدر و مادر و همسر، دارای دو فرزند به اسامی : (حبیب ۱۲ ساله و محبوبه ۱۴ ساله) نیز هست. چنانچه به تشخیص شما مطالبه مهریه توسط اولیاء میسر باشد، علیه چه کسانی، چگونه و از کدام طریق اقدام خواهید کرد؟
سؤال دوم: دادگاه حکم غیابی صادر و محکوم‌علیه در خارج از مهلت قانونی نسبت به آن دادخواست واخواهی تقدیم و برای عدم اقدام به موقع، دلایلی اقامه می‌کند، که البته مورد قبول محکمه واقع نمی‌شود. تصمیم دادگاه چه خواهد بود؟ آیا این تصمیم قابل اعتراض است؟
سؤال سوم: آیا می‌توان از دادگاه تجدیدنظر صدور دستور موقت درخواست کرد؟
سؤال چهارم: شعبه ـــــ دادگاه تجدید نظر استان گیلان، به موجب رأی شماره ۱۰۰۵ مورخ ۹/۹/۸۱ ، تجدید نظر خواهی کارآموز وکالت نسبت به رأی دادگاه بدوی مبنی بر رد دعوی طلاق موکله وی را به استناد تبصره ۳ ماده ۶ قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت و به استدلال ( فاقد اهلیت بودن وکیل) مردود اعلام داشته است. با توجه به دخالت کارآموز از مبدأ تشکیل پرونده، به نظر شما:
الف ـ آیا استدلال و استناد دادگاه تجدید نظر قانونی است؟
ب ـ آیا نظر محکمه صرفاُ ناظر به سمت دادخواست دهنده است یا به ماهیت اعتراض هم تسری دارد؟
ج ـ با توجه به رأی صادره، احقاق حق اصیل توجهاً به مضی مهلت اعتراض و میسر نبودن تجدیدنظرخواهی مجدد، چگونه میسر است؟
د ـ آیا به نظر شما، به کارآموز قانوناً مسئولیتی توجه دارد؟
سؤال پنجم: طرفین دعوی با توافق کتبی حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط کرده‌اند ( ماده ۳۳۳ قانون آ.د.م) رأی صادره به علت مغایرت با موازین قانونی با اعتراض دادستان کل کشور توسط یکی از شعبات دیوانعالی کشور نقض و نهایتاً حکم‌له محکوم‌علیه بدوی صادر می‌گردد. آیا مشارالیه (ذینفع حکم اخیر) با وصف سابقه اسقاط حق تجدیدنظر خواهی، حق برخورداری از آثار رأی صادره را دارد؟
سؤال ششم: آقای (رهی) مقیم تهران طی وکالت‌‌نامه أی رسمی و با حق توکیل غیر انجام کلیه امور موکل نسبت به مورد اجاره موضوع یکفقره اجاره‌نامه رسمی از حیث مراجعه به ادارات دولتی و غیر آن و تأدیه حقوق و عوارض و مالیات و اخذ مجوز و مفاصا و پاسخ پرسش‌ها ضمن جلب رضایت مالک و حضور در دفتر اسناد رسمی و سپس انتقال و صلح حقوق موکل نسبت به حق‌السکنی و سرقفلی و حق کسب و پیشه مغازه موصوف به نام خود یا به هر کس و به هر مبلغ و هر قید و شرط ضمن اخذ وجه و تحویل مورد صلح با اسقاط کافه خیارات و عنونات و امضای ذیل اسناد و اوراق و دفاتر) را به آقای (بلیغ) تفویض نمود. وکیل طی سند عادی مورخ ۲ مهر‌ماه ۸۲ مغازه را متعاقب جلب رضایت مالک عین با آقای (حکمت) قولنامه کرد. لیکن بعد از سه روز با تذکر آقای ( رهی) درصدد بر هم زدن آن برآمد. آقای (بلیغ)به شما مراجعه کرده و با توضیح مراتب و ارائه دلایل و مدارک فوق از شما استمداد می‌کند. در فرض قابل پیشرفت و موفقیت‌آمیز بودن دعوی به تشخیص شما ( خصوصاً با توجه به شرایط قولنامه) و اعلام تمایل به قبول وکالت، برای تنظیم وکالت‌‌نامه در ستون‌های (موکل) و ( موضوع وکالت) و (حدود اختیارات وکالت) چه خواهید نوشت؟
۷-:خوانده در جلسه اول دادرسی، در قبال سند رسمی ابرازی خواهان، نسبت به آن ادعای جعل می‌نماید. مدیر دفتر حسب دستور محکمه به خواهان که در جلسه دادگاه حضور نداشته ابلاغ می‌کند در صورتی‌که به استفاده از سند باقی است اصل آن را ظرف ده روز به دفتر دادگاه تسلیم نماید. خواهان طی لایحه پاسخ می‌‌دهد که چون خوانده دلیل جعلیت اقامه نکرده، لذا او هم تکلیفی ندارد. به نظر شما در قبال امتناع خواهان، دادگاه قانوناً چه تصمیمی باید اتخاذ نماید؟

سؤالات آئین دادرسی کیفری- بهمن ۱۳۸۲

سؤال اول: قاضی محکمه‌أی در شهرستان رشت، برای انجام تحقیق از متهم و شهود مقیم در حوزه قضائی استان دیگر رأساً اقدام نموده. آیا به قاضی مسئولیتی متوجه و بر تحقیقات محصله اثری مترتب است؟
سؤال دوم: پرونده‌أی با شکایت شاکی به جریان افتاده که ثابت است بزه موضوع آن مشمول مرور زمان شده است. چنانچه نه متهم و نه وکیل او تذکری دراینمورد نداده و اعتراضی هم نکرده باشند، این پیگرد قانوناً از منظر مسئولیت متهم، وکیل، حاکم دادگاه و نیز از جهت حقوق شاکی چه حکمی دارد؟
سؤال سوم: دلیل وقوع جرم و انتساب بزه به متهم اقلاً در حد ظن وجود دارد. اگر شاکی برای اثبات ادعا، استحلاف از متهم را به عنوان دلیل معرفی کند، آیا دادگاه می‌تواند متهم را احضار و جلب نماید؟
سؤال چهارم: یک محموله برنج در شهرستان ( رشت) به مقصد ( تهران) بارگیری و به منظور حمل به آقای (هوشنگ) که راننده کامیون می‌باشد، تحویل می‌گردد. محموله به مقصد نمی‌رسد. صاحب بار به اتهام خیانت در امانت علیه (هوشنگ) در حوزه قضائی شهرستان ( رشت) شکایت می‌کند. حاکم محکمه خود را صالح ندانسته و با این استدلال که نفس بارگیری محموله در مبدأ دلیل وقوع بزه در شهرستان ( رشت) محسوب نیست، قرار عدم صلاحیت به اعتبار محاکم عمومی تهران ( مرجع قضائی مقصد) صادر و پرونده را به ( تهران) ارسال می‌دارد. حوزه قضائی اخیر نیز دادگاه محل تحویل اولیه محموله را صالح دانسته و قابل به عدم صلاحیت خویش است. ادامه رسیدگی چگونه ممکن و به نظر شما دادگاه صالج کجا است، حوزه قضائی مبدأ یا مقصد؟
سؤال پنجم: دادرس علی‌البدل شعبه سوم دادگاه عمومی بندرانزلی، در رسیدگی به شکایت کلاهبرداری آقای (پاشائی) علیه آقای (پورضیاء) که متواری است. با بررسی مدارک و دلایل شکایت و سوابق متهم، دستور جلب وی را صادر و در اختیار مرجع انتظامی قرار می‌دهد تا هر جا متهم را یافتند جلب و به مقام قضائی تحویل نمایند. دادرس یاد شده متعاقباً به حوزه قضائی مرکز استان منتقل و به سمت مستشار شعبه دوم دادگاه تجدید نظر استان منصوب و مشغول به کار می‌شود. پرونده اتهامی آقای (پورضیاء) با دستگیری مشارالیه به جریان افتاده و نامبرده به موجب رأی حاکم شعبه سوم دادگاه عمومی انزلی به اتهام عنوان شده محکوم و با اعتراض وی اتفاقاً به شعبه دوم دادگاه تجدید نظر استان ارجاع و رأی بدوی پس از رسیدگی به موجب دادنامه صادره مرجع تجدید نظر که از جمله توسط دادرس وقت شعبه سوم دادگاه عمومی انزلی و مستشار فعلی محکمه تجدیدنظر امضاء شده، عیناً تأیید می‌گردد. با توجه به سیر دادرسی و سمت‌های قضائی دادرس موصوف، آیا به نظر شما مشارالیه مطابق قانون عمل کرده است؟

سؤالات حقوق مدنی- بهمن ۱۳۸۲

سؤال اول: آقای الف مالک ششدانگ دو پلاک ثبتی مختلف در شهر رشت می‌باشد به دلیل مشغله فراوان تصمیم می‌گیرد تا در خصوص انجام امور مربوط به دو پلاک فوق وکالتی به آقای ب اعطاء نماید. به همین منظور به دفترخانه اسناد رسمی مراجعه و وکالت‌نامه‌أی با جمیع اختیارات از جمله حق نقل و انتقال دو پلاک مذکور با شخص ب تنظیم می‌شود در ذیل وکالتنامه نیز درج می‌گردد «موکل ضمن عقد خارج لازم، حق عزل وکیل را از خود ساقط نمود» پس از مدتی، بنا به دلایل خاص، سوء نیت و عدم امانت آقای ب ( وکیل) برای آقای الف (موکل) محرز میگردد. آقای الف به شما مراجعه و از شما تقاضا می‌کند تا وکالت او را بر عهده گرفته و از طریق قانونی نسبت به عزل وکیل اقدام نمایید.
لطفاً در صورت پذیرش وکالت وی اقدامات خود و احیاناً دفاعیات مطروحه را مرقوم نمایید.
سؤال دوم: خانم الف تبعه کشور ایران، مسلمان و شیعه، به کشور ترکیه مسافرت و در آنجا با آقای ب تبعه کشور ترکیه مسلمان و اهل سنت ازدواج می‌نماید. ( التبه بدون اخذ مجوز لازم از وزارت کشور). پس از مدتی بین نامبردگان اختلافی حاصل شده و به تبع آن آقای ب همسرش را به ایران آورده و در فرودگاه مهرآباد رها می‌کند و خود نیز به کشور ترکیه بدون نشانی دقیق مراجعه می‌نماید. تنها مدرکی که در دست خانم الف می‌باشد گواهی ترجمه شده ازدواج ( به زبان فارسی) می‌باشد که صرفاً توسط شهرداری شهر محل اقامت در ترکیه صادر گردیده و فقط صحت امضای زوج و زوجه مورد تأیید قرار گرفته است. پس از دو سال خانم الف به شما مراجعه و تقاضا می‌نماید تا نسبت به اخذ گواهی عدم امکان سازش اقدام نمایید. به نظر شما آیا می‌توان گواهی مذکور را به عنوان سند ازدواج برای اثبات زوجیت کافی دانست و به استناد آن تقاضای طلاق نمود، اگر پاسخ منفی است چرا؟ و شما به عنوان وکیل خانم الف جهت تقدیم دادخواست طلاق قبلاًچه اقدامی به عمل آورده و دلیل طلاق را چه چیزی مطرح می‌نمایید؟

سؤال سوم: شهرداری لنگرود یک قطعه زمین به مساحت ۲۰۰۰ متر مربع را جهت تأسیس درمانگاه به آقای الف انتقال می‌دهد. در سند انتقال شرط می‌شود که آقای الف تا ۱۰ سال حق فروش ملک را ندارد. پس از گذشت دو سال آقای الف زمین مذکور را به خانم ب می‌فروشد. به نظر شما آیا شرط مندرج در قرارداد صحیح می‌باشد؟ در صورت صحت شرط، اگر شهرداری به شما جهت احقاق حقوق خود و رعایت مفاد قرارداد و شرط وکالت اعطاء نماید شما چه اقدام یا اقداماتی در این زمینه به عمل می‌آورید؟
سؤال چهارم: آقای الف و خانم ب زن و شوهر می‌باشند نامبردگان دارای یک فرزند دختر نیز هستند زمانی‌که فرزند مذکور در سن ۸ سالگی می‌باشد در یک سانحه تصادف آقای الف فوت می‌نماید در حالیکه جد پدری فرزند فوق ( پدر آقای الف) در قید حیات می‌باشد لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
۱- با وجود فوت پدر و زنده بودن جد پدری و مادر، حضانت طفل به عهده چه کسی است؟
۲- خانم ب یا مادر طفل، ۶ ماه پس از حادثه فوت همسرش اقدام به ازدواج مجدد می‌نماید در صورت وقوع این ازدواج حضانت طفل با چه کسی خواهد بود؟ شرح دهید.

سؤال پنجم: شخص الف از شخص ب به موجب پنج فقره چک مبلغ پنجاه میلیون ریال طلبکار است. در این بین آقای ج که از دوستان شخص ب می‌باشد تعهد می‌نماید تا به مبلغ پنجاه میلیون ریال از اجناس کارخانه خود را به آقای الف بابت طلبش از آقای ب تحویل نماید و در عوض چک‌های آقای ب نیز مسترد گردد. شخص ج در موعد مقرر به تعهد خود عمل ننموده و آقای الف ناگزیر از طرح دعوی علیه آقای ج به خواسته الزام به انجام تعهد می‌گردد. آقای ج در دفاعیات خود مطرح می‌نماید که چک‌های مسترد شده نزد من نبوده و حتی وصول نیز نشده است. پس چرا من بدون دریافت هیچ مبلغی می‌بایست کالاها را تحویل نمایم؟ دادگاه حقوقی پس از رسیدگی حکم به محکومیت آقای ج به الزام به انجام تعهد ( تحویل ۵۰ میلیون ریال کالا) صادر می‌‌نماید به این استدلال که با قبول چک‌های شخص ب توسط آقای ج در حقیقت تبدیل تعهد صورت پذیرفته و بنابراین آقای ج مکلف به انجام تعهد خود می‌باشد. اگر آقای ج در مرحله تجدید نظر به شما مراجعه نماید. در صورت قبول وکالت وی چه دفاعی مطرح می‌نمایید؟

خدمات الکترونیک