آثار سوء حذف نخبگان در فرآیند یکدست سازی


کمیسیون حقوق بشر و شهروندی کانون وکلای دادگستری گیلان طی بیانیه‌ای نوشت :  پدیده حذف نخبگان جامعه علمی، سیاسی و فرهنگی کشور اگر چه مسبوق به سابقه بوده و نمودهای عینی آن در دهه ­های گذشته مشاهده شده است، لیکن در ماه­های گذشته به اوج خود رسیده و متأسفانه شاهد رویکرد یکدست سازی (خالص سازی) گسترده­ای در سطح نخبگان و جامعه علمی کشور بوده­ایم، که ظهور در تمایل دولت و بطور ویژه مسئولین وزارت علوم بر محروم ساختن مراکز علمی کشور از اساتید و نخبگان با عقاید و تفکرات متفاوت می باشد.

رویکرد خالص سازی دلالت بر حاکمیت دیدگاهی دارد که مبتنی بر  یک دست­سازی از طریق حذف شایسته سالاری است، و متاسفانه غلبه این تفکر، زمینه ساز حذف بسیاری از نخبگان و سرمایه های انسانی جامعه اعم از علمی، فرهنگی، سیاسی و‌ ورزشی بوده و باعث ورود افراد فاقد تخصص کافی خواهد شد.

تلاش­های صورت گرفته در یکدست سازی جامعه و سرایت آن به محیط های آموزشی و دانشگاهی، تبعات مخرب علمی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی دارد که از جمله­ ی آن می توان به تهی شدن دانشگاه ها از اساتید توانمند اشاره کرد. چرا که به قطع و یقین چنین نخبگانی رغبت خویش به فعالیت در محیط‌­های آموزشی که تحت تاثیر فرایند یکدست سازی قرار گرفته­ اند را از دست می­دهند. این امر علاوه بر اینکه از بازدهی علمی و پژوهشی دانشگاه ­ها خواهد کاست، پدیده­ی فرار مغزها (اساتید و دانشجویان) و خروج سرمایه­‌ی انسانی از کشور را نیز بیش از پیش تسریع و تشدید خواهد نمود.

متأسفانه بر پایه این تفکرات تندروانه، برخی از افراد و جناح های تصمیم ساز در تلاش برای تحمیل تفسیر، سلیقه و ذائقه خود بر کل جامعه می‌باشند. این جریان بنا بر شعاع دید خود، در سودای وصال به مدینه فاضله خویش، گمان می‌نماید آنچه که صرفأ خود قبول دارد به عنوان یک ارزش است و هر تفکر و صدای مخالف را به عنوان یک ضد ارزش، برچسب زنی نموده و در صدد حذف آن برمی‌آید.

جملگی این موارد در حالی است که به عقیده قریب به اتفاق صاحب نظران دلسوز، بی شک یکی از مؤلفه‌های پیشرفت هر جامعه‌ای وجود تضارب آراء، و قدرت و شهامت شنیدن صدای منتقد و‌ مصلح در راستای تکامل و پیشرفت است.

خالی نمودن جامعه از وجود نخبگان و ‌سرمایه های انسانی به هر عنوان و بهانه ای به معنای خروج ایده، تفکر، عقلانیت و خلاقیت برای دستیابی به رشد و توسعه کشور است، و خالص سازی نتیجه­‌ای جز محروم کردن جامعه از اندیشه‌ها و توانمندی‌های گسترده نخبگان را نخواهد داشت.

از دیگر آثار سوء چنین رویکردی این است که نفی و اخراج نخبگان از هرم ساختاری و تصمیم ساز جامعه، سبب کاهش فزاینده اعتماد از سوی ملت به دولت خواهد شد، که این امر به نوبه­ی خود واجد خطرات بالقوه امنیتی و زمینه ساز بحران­‌های سیاسی و اجتماعی برای کشور محسوب خواهد شد، که متعاقبا گسست دولت-ملت را در پی خواهد داشت.

هشداری که باید به آن توجه اساسی نمود این است که: ‌رویکرد خالص سازی بیش از آنکه امروزِ جامعه را به خطر بیندازد، به دلیل تهی‌سازی جامعه از نخبگان، سرنوشت نسل‌های آینده ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، چراکه توسعه و پیشرفت جوامع بر اساس هدف گذاری و سیاست‌های اتخاذی توسط حکمرانان، بر مبنای استفاده از نظریات هوشمندان و نخبگان آن جامعه‌ است. همچنین وقتی در یک جامعه شرایط به گونه‌ای باشد که نخبگان در گذر زمان حذف و یا مجبور به ترک عرصه فعالیت شوند، صرف نظر از نتیجه مستقیم و آنی آن، در دراز مدت نیز تحت تاثیر پدیده مهاجرت، باعث خالی شدن کشور از ذخیره ژنتیکی و کاهش شدید میانگین ضریب هوشی نسل­‌های آینده خواهد بود.

بنابر این با توجه به اینکه بسیاری از نخبگان کشور با مهاجرتِ ناگزیر خود، از صحنه علمی، سیاسی و فرهنگی کشور خارج شده‌­اند، یا فعالیت‌­های غیر مرتبط با تخصص خود را در پیش گرفته­‌اند، شایسته است که تصمیم گیران وتصمیم سازان، حداقل نسبت به حفظ افراد موجود اقدام نمایند، تا بیش از این شاهد خروج این سرمایه های ارزشمند از کشور نباشیم.

کمیسیون حقوق بشر و شهروندی کانون وکلای دادگستری گیلان

خدمات الکترونیک