لزوم توجه به سلامت روان وکلا و مقابله با اثرات فرسایش کاری در حرفه وکالت


در شرایط پرتنش امروز، حرفه وکالت بیش از هر زمان دیگری با چالشهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و حرفه ای مواجه بوده؛ افزایش حجم کار،  فشار پرونده‌ها، رقابت فزاینده، مسئولیت‌های حرفه ای و اخلاقی، بی‌ثباتی‌های اقتصادی و دغدغه‌های معیشتی از عواملی هستند که می‌توانند به فرسایش شغلی و آسیب‌های روانی در میان وکلا منجر شوند و سلامت روان وکلا را در معرض تهدید جدی قرار دهند.
این در حالی است که سلامت روان، یکی از ارکان اصلی کارآمدی، تمرکز و تصمیم‌گیری درست در این حرفه حساس به‌شمار می‌رود. با این حال، این موضوع هنوز در سیاست‌های صنفی به‌طور جدی مورد توجه و بررسی تخصصی قرار نگرفته و اثرات ناشی از “فرسایش کاری” نیز به عنوان واقعیتی پنهان در جامعه وکالت، همچنان به رسمیت شناخته نمی شود.  در حالی که اخبار ناشی از افزایش آمار مرگ خودخواسته در اقشار تحصیل کرده و با موقعیت اجتماعی برجسته اعم از وکلا و پزشکان متخصص بسیار نگران کننده و قابل تأمل است.

فرسایش کاری (Burnout) به حالتی از خستگی و افسردگی روحی، روانی و فیزیکی گفته می‌شود که دلیل ایجاد چنین شرایطی، استرس بیش از اندازه و برای یک مدت زمان طولانی است. این پدیده‌ در مشاغل پرتنش، به‌ویژه در حرفه‌هایی که با تصمیم‌گیری‌های سنگین، مسئولیت‌های جدی حرفه ای، اخلاقی و مواجهه مستمر با مصائب و مشکلات انسانی همراه است، به‌سرعت بروز می‌کند. در جامعه وکالت، این فرسایش کاری، به‌تدریج انرژی روانی وکلا را تحلیل برده و اغلب با نشانه‌هایی چون خستگی مفرط، بی‌انگیزگی، اضطراب مزمن، افسردگی و حتی متاسفانه تمایل به پایان دادن ارادی به زندگی و مرگ خودخواسته، خود را نشان می‌دهد. غفلت از این نشانه‌ها می‌تواند به کاهش کارایی، اختلال در قضاوت حرفه‌ای و حتی کناره‌گیری از شغل منجر شود و نه‌تنها بر کیفیت خدمات حقوقی اثر منفی دارد، بلکه در بلندمدت به اعتماد عمومی نسبت به نهاد وکالت نیز آسیب خواهد زد. همچنین عدم توجه به زنگ خطر کاهش سن بروز علائم فرسایش کاری در وکلای جوانتر و با سابقه کمتر، به نسبت سنوات گذشته، خطرات جبران ناپذیری در آینده خواهد داشت.

بر این اساس، لازم است کانون‌های وکلا و نهادهای صنفی مرتبط، با اتخاذ سیاست‌های حمایتی مؤثر، سلامت روان را به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از رفاه شغلی بازتعریف نموده و این امر را در اولویت برنامه‌های آتی خود قرار دهند. ایجاد امکان دسترسی محرمانه و آسان وکلا به روان‌شناسان و تراپیست‌های متخصص، برگزاری کارگاه‌های آموزشی در زمینه مدیریت استرس، مهارت‌های تاب‌آوری و… می‌تواند نقش مهمی در کاهش آسیب‌های روانی داشته باشد.
در کنار این اقدامات نیز، توسعه امکانات ورزشی، تفریحی و رفاهی در مراکز وابسته به کانون‌ها و افزایش تعاملات فراصنفی، می‌تواند به‌عنوان مکملی مؤثر در افزایش نشاط، کاهش استرس و تقویت تعاملات مثبت میان وکلا عمل کند. همچنین اهمیت نقش کمیسیون فرهنگ و هنر نیز در این وادی نباید نادیده گرفته شود.

با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی کنونی، پیش‌بینی می‌شود در صورت بی‌توجهی به این مسائل، جامعه وکالت در آینده‌ای نه‌چندان دور با «سونامی آسیب‌های روانی» و متاسفانه تمایل فزاینده به پایان دادن به زندگی و مرگ‌خودخواسته در قشر وکلا مواجه شود؛ بحرانی که آثار آن فراتر از جامعه ی وکلا، به نظام عدالت و اعتماد عمومی به نهاد وکالت نیز سرایت خواهد کرد.

بنابراین نهاد وکالت، می بایست با درک اهمیت این مسئله، نگرشی نو به مفهوم «سلامت حرفه‌ای» داشته باشد؛ نگاهی که لزوم حفظ و ترمیم سلامت روان را نه امری شخصی، بلکه ضرورتی صنفی و بخشی از کرامت حرفه ای وکلا بداند. درواقع، سرمایه‌گذاری بر سلامت روان وکلا نه هزینه، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ کارآمدی و شأن حرفه وکالت محسوب شده و نهادهای صنفی باید این موضوع را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند و با نگاهی جامع مسیر سلامت، پایداری و تعالی نهاد وکالت را هموار سازند.

* دکتر ندا میرفلاح نصیری / وکیل پایه یک دادگستری

سامانه جامع خدمات الکترونیک