مدیران به نخبگان نگاه ابزاری دارند


گیل خبر : رابطه نخبگان با مسئولان استان گیلان موضوعی است که علی‌رغم تاکید همگان بر لزوم ارتباط موثر و تنگاتنگ، سال‌هاست که عملا به دست فراموشی سپرده شده است.

در گفتگو با دکتر رضا علیزاده، استاد جامعه شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، درباره دلایل عدم همکاری موثر نخبگان و مسئولان استان و چالش‌ها و فرصت‌های این همکاری پرداخته‌ایم.

 به نظر شما چه عواملی باعث شده است که بسیاری از نخبگان تمایلی به همکاری با مدیران و مسئولان گیلان نداشته باشند؟

نخبگان را می‌توان به چهار گروه اصلی تقسیم کرد: نخبگان ابزاری، نخبگان سیاسی، نخبگان محلی و نخبگان دانشگاهی. نخبگان ابزاری عمدتاً در دستگاه‌های اجرایی و اداری مشغول هستند و گاهی حتی مدیران را نیز شامل می‌شوند. نخبگان سیاسی هم افرادی هستند که در انتخابات و رویدادهای سیاسی نقش‌آفرینی می‌کنند؛ اما نخبگان محلی و دانشگاهی کسانی هستند که کمتر به کار گرفته می‌شوند. این نخبگان به‌عنوان چهره‌های فرهنگی، اجتماعی یا دانشگاهی در استان فعال‌اند، ولی تمایلی به همکاری با دستگاه‌های اجرایی ندارند و از طرف دیگر، مدیران هم غالباً از آن‌ها به‌صورت ابزاری و برای پر کردن ویترین استفاده می‌کنند.

این رویکرد ابزاری باعث شده است که نخبگان به مرور زمان از همکاری دلسرد شوند، چرا که احساس می‌کنند دیدگاه‌هایشان تاثیر واقعی در تصمیم‌گیری‌ها ندارد و تنها برای ظاهر و تزیین جلسات به‌کار گرفته می‌شوند. از این‌رو، بسیاری از نخبگان در جلسات حاضر نمی‌شوند و به‌نوعی از روند تصمیم‌گیری کنار گذاشته می‌شوند. همچنین، برخی از مدیران اعتقاد دارند که فعالیت‌های دانشگاهی و نظری نخبگان غیرکاربردی است، در حالی‌که نخبگان محلی و دانشگاهی نیز اعتقاد دارند که فعالیت‌های سیاسی مدیران بیشتر بدون پشتوانه علمی و تفکر عمیق است. این نگاه دوجانبه باعث شکل‌گیری یک دیوار بی‌اعتمادی شده است.

 به نظر شما آیا اساساً مدیران و مسئولان استان تمایلی به همکاری و استفاده از ظرفیت نخبگان دارند؟

متاسفانه در عمل، مدیران بیشتر به نخبگان نگاه ابزاری دارند و همکاری با آن‌ها در حد شعار باقی مانده است. مدیران معمولاً نخبگان را به جلساتی تحت عنوان “هیئت اندیشه‌ورز” یا “کارگروه‌های تخصصی” دعوت می‌کنند، اما در بسیاری از مواقع این جلسات صرفاً جنبه تزیینی دارد. برای مثال، در این جلسات مشاوره‌ای به مدیران داده می‌شود، اما دیدگاه‌های آن‌ها به‌ندرت در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات عملی لحاظ می‌شود.

این مسئله به مرور زمان باعث می‌شود که نخبگان به این جلسات اعتماد نکنند و از حضور در آن‌ها صرف‌نظر کنند. در حالی‌که اگر مدیران، نظرات و دیدگاه‌های نخبگان را به‌عنوان اطلاعاتی تاثیرگذار در تصمیماتشان لحاظ می‌کردند، این همکاری شکل بهتری به خود می‌گرفت.

 چگونه می‌توان رابطه بین نخبگان و مدیریت استان را بهبود بخشید؟

به‌طور کلی، برای بهبود رابطه بین نخبگان و مدیران، باید نگاه ابزاری به نخبگان کنار گذاشته شود و نظرات آن‌ها جدی گرفته شود. یکی از راهکارها این است که از فضای سیاسی فاصله بگیریم و به سمت شایسته‌سالاری برویم تا افراد با تخصص و دانش کافی، در حوزه‌های مختلف به‌کار گرفته شوند.

اگر دیدگاه‌ها و ایده‌های نخبگان در پروژه‌ها و تصمیمات اجرایی لحاظ شود، قطعاً نتایج بهتری به‌دست می‌آید. به‌عنوان مثال، اگر نخبگان محلی و دانشگاهی در اولویت‌بندی پروژه‌های استان مشارکت داده شوند، می‌توان از هزینه‌های اضافی جلوگیری کرد. این امر نیازمند آن است که مدیران، جلسات و نشست‌هایی را برگزار کنند که بیشتر به شنیدن نظرات نخبگان اختصاص یابد، نه اینکه مدیران بیشتر از نخبگان صحبت کنند و فضا را به سمت سخنرانی‌های خود ببرند.

سوال ۴: آیا مشکلات ساختاری یا فرهنگی خاصی در استان گیلان وجود دارد که مانع از شکل‌گیری یک همکاری سازنده بین نخبگان و مدیران شده باشد؟

یکی از مشکلات مهم، فاصله زیاد بین نظام سیاست‌گذاری و تفکر نخبگان دانشگاهی و محلی است. این مسئله در سراسر کشور دیده می‌شود، اما در استان گیلان شدت بیشتری دارد. در گیلان ایجاد اتفاق نظر در موضوعات بسیار دشوار است، چرا که فضای سیاسی در استان قوی‌تر است و به‌راحتی نمی‌توان بین گروه‌های مختلف اجماع ایجاد کرد.

استاندار جدید، که خود از جنس دانشگاهیان است، دیدگاه‌های مثبتی درباره بهره‌گیری از نخبگان دارد، اما موفقیت در این مسیر به انتخاب همکارانی با رویکردهای مشابه بستگی دارد. اگر افراد انتخاب‌شده با سیستم مدیریتی استان به‌صورت هماهنگ عمل نکنند و تنها بر پایه لابی‌گری‌های سیاسی وارد شوند، باز هم شاهد همان مشکلات و عدم اعتماد خواهیم بود.

به نظر شما نخبگان گیلان در چه زمینه‌هایی می‌توانند نقش موثری در توسعه استان ایفا کنند، و آیا در حال حاضر این نقش به درستی به آن‌ها واگذار شده است؟

نخبگان می‌توانند در حوزه‌های مهمی چون محیط زیست، فرهنگ، اجتماع، و اقتصاد نقش موثری داشته باشند، اما این نقش هنوز به آن‌ها به درستی واگذار نشده است. بسیاری از پروژه‌ها و برنامه‌های استان، به‌جای تکیه بر نظرات کارشناسان و نخبگان، با دیدگاه‌های سیاسی اجرا می‌شوند که این رویکرد باعث کاهش اثربخشی و افزایش هزینه‌ها می‌شود.

برای مثال، در موضوع مدیریت پسماند و حل مشکلات زباله‌های استان، نظرات کارشناسان محلی می‌توانست راهکارهای بهتری ارائه دهد که هم هزینه کمتری داشته باشد و هم پایداری بیشتری به‌همراه داشته باشد. اما متاسفانه این همکاری‌ها به‌صورت موردی و سطحی انجام می‌شود و یک رویکرد جامع و پایدار در این زمینه وجود ندارد.

آیا نمونه‌های موفقی از همکاری نخبگان و مدیران در گیلان وجود دارد؟ اگر بله، چه عواملی در موفقیت این همکاری‌ها موثر بوده‌اند؟

در برخی پروژه‌ها شاهد استفاده محدود از نظرات نخبگان بوده‌ایم، اما این موارد بیشتر به‌صورت پروژه‌های کوتاه‌مدت و موردی اجرا شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به‌عنوان نمونه‌ای از توسعه پایدار در استان قلمداد کرد.

به‌عنوان مثال، در پروژه پیاده‌راه شهرداری و برخی دیگر از طرح‌های شهری، از نظرات نخبگان استفاده شده است. هرچند این نظرات به پیشبرد پروژه‌ها کمک کرده‌اند، اما این همکاری‌ها بیشتر جنبه پروژه‌ای داشته و از رویکردی جامع و فرآیندمحور برای توسعه همه‌جانبه استان بهره نبرده‌اند.

خدمات الکترونیک