رویداد شوم قتل الهه و ما ؛ از نقدِ ول تا درمان


‌‎اتفاق تلخی که برای الهه حسین‌نژاد رخ داد، وجدان عمومی را جریحه‌دار کرد؛ اما آنچه در واکنش به آن دیده شد، مواضعی صرفاً احساسی است که البته هم، گذرا به چشم می آیند. ما با یک رویداد‌ خاص روبه رو هستیم که اگر به جای فریادهای مقطعی، با تحلیل، قانون و مطالبه‌ ساختاری همراه نشود، گرچه از شدت فاجعه خواهد کاست لیکن ما را در برابر رخدادهای تلخ پیش رو، بی‌سپر خواهد ساخت. در این مسیر، سه ضلع بنیادین مسئولیت دارند: حکومت، مردم و متخصصین.

‌‎خطاب به حکومت: ضرورت شفافیت و ابزارهای پیشگیری

‌‎۱. شفافیت خبری، ثبات می‌سازد نه بحران:

‌‎پنهان‌کاری و مه‌آلود کردن خبرها، نه از حجم خشم عمومی می‌کاهد و نه آسیب‌دیدگان را حمایت می‌کند. در بسیاری از کشورها حوادث مشابه رخ داده، اما شفافیت رسانه‌ای، دولت را از اتهام ناکارآمدی نجات داده است. شفاف باشید، تا هیچ‌کس نتواند از این فاجعه، ‌پروژه خلق «بحران سیاسی» بسازد.

‌‎۲. دسترسی محدود ولی مؤثر کسب‌وکارها به سوابق افراد:

‌‎مشاغل خدماتی و تماس‌محور نظیر تاکسی‌های اینترنتی باید بتوانند به برخی سوابق غیرموثر (اما مرتبط) افراد دسترسی داشته باشند. این خواسته‌ای فراتر از عدالت‌کیفری، ‌و هم‌بسته با چالش «امنیت عمومی» است.

‌‎ ۳. آمارهای جنایی را در اختیار دانشگاه و نهادهای مدنی قرار دهید:

‌‎نقد درست، بدون اطلاعات دقیق ممکن نیست. سانسور داده‌ها، نه از وقوع جرم جلوگیری می‌کند و نه اعتماد می‌سازد. دست‌کم آماری را که خود جمع می‌کنید، به جامعه علمی و نهادهای مدنی بسپارید. این رویکرد باعث می‌شود تا دانشگاهیان و نهادهای مدنی در موقعیت مشابه، مرزهای آشکاری با رفتارهای جوششی عوام داشته باشند. در‌ وضعیت کنونی، چه دانشگاهیان و نهادهای مدنی و چه مردم، صرفاً به بیان احساسات شعارزده روی آورده‌اند.

‌‎ ۴. دوربین‌های شهری، راهگشا در کشف جرم، هم پیشگیری:

‌‎نصب گسترده، آشکار و قانونمند دوربین‌ها، یکی از راه‌های اثبات‌شده برای پیشگیری وضعی از جرم است. در بسیاری از مناطق، هنوز پوشش نظارتی کافی وجود ندارد. ارزشمند آن است که این دوربین‌ها در منظر عام باشد تا همه بدانند که رفتارهایشان نظارت می‌شود.

‌‎خطاب به مردم: مطالبه‌گر بمانید، اما دشمن‌سازی نکنید

‌‎بلی، خشم شما قابل درک است. بلی، مطالبه‌گری شما حق مسلم‌تان است. و بلی، دولت باید پاسخگو باشد. اما فراموش نکنیم؛ این‌گونه فجایع در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد. دولت‌ها باید پاسخگو باشند، نه آنکه اسقاط شوند. انتقاد، باج‌گیری سیاسی نیست. اگر مطالبه‌گری به تهدید تبدیل شود، دولت به جای تخصیص وقت به حل بحران، از ماهیت خویش دفاع خواهد کرد.

‌‎منطقی آن است که خشم‌مان را سامان‌دهی کنیم. به‌جای آنکه آتش را بر همه چیز بیفکنیم، آن را تبدیل به چرخ‌دنده‌هایی برای اصلاح کنیم. این راهِ درستِ بزرگداشت الهه است.

‌‎خطاب به وکلا و متخصصان: بر گُرده ما بیش از خطابه‌سرایی است

‌‎۱. آیا حقوق بشری هستید یا حق طلب گزینشی؟

‌‎گاهی می‌شنویم که جامعه علیه متهمی یک‌صدا موضع می‌گیرد و آن گاه، فلان وکیل با تبختر، برخاسته و می‌گوید «من هم علیه آن متهم نفرین شده وکالت خواهم کرد». اینکه هنر نیست! پس حقوق متهم چه می شود؟ حقوق متهم، مانند برآمدن و رفتن خورشید همیشگی است، حتی وقتی که از او متنفریم. اصلا معیار عدالت، همین است.

توقع آن است که در چنین مواقعی چند نفری از نام‌داران برای حقوق متهم هم چند خطی قلم‌زنی کنند.

‌‎۲. در مواجهه با بحران، تراژدی‌سرایی نکنید؛ راه‌حل بدهید:

‌‎متخصصی که در رویارویی نخست، فقط از «فروپاشی روانی» و «ویرانی اجتماعی» می‌گوید، دقیقاً چه کمکی می‌کند؟ ما منتظر تحلیل منضبط و طرح اقدام هستیم، نه سرودن سوگ‌نامه. اینجا جای زخم‌لیسی نیست، جای درمان است.

‌‎۳. در تشخیص و درمان، اول دقیق بگویید مشکل چیست، بعد راه حل بدهید:

‌‎آیا مشکل فقدان امنیت است؟ خلأ قانونی؟ یا ضعف نظارت شهری؟ متخصص خوب، اول مسأله را دقیق تعریف می‌کند، بعد نسخه می‌پیچد. اینجا که میدان رسانه و احساسات است، نقش تخصص باید هدایت‌گر باشد، نه دنباله‌رو.

سال‌هاست که فضای ادبیات کیفری ایران از انگاره‌های ناساز و بدقواره‌ای نظیر عدالت ترمیمی سرشار شده است؛ حال آنکه دستگاه عدالت کیفری ایران به قاطعیت، سخت‌گیری و شفافیت هرچه‌بیشتر و البته در پرتو حقوق مسلم در آیین دادرسی نیاز دارد.

‌‎نتیجه:

‌‎«الهه» قربانی یک فرد شد، اما آنچه جامعه را آزار می‌دهد، فقط «قتل» نیست؛ بلکه بی‌پاسخی، بی‌سیاستی، پراکنده‌گویی، نقد رها و بی‌عدالتی است. اگر قرار است چنین فاجعه‌ای تبدیل به نقطه‌ی عطف شود، هرکدام از ما—حاکم، شهروند یا متخصص—باید سهم خود را در ساختن امنیت و شفافیت ادا کند.

* علیرضا امانی / وکیل پایه یک دادگستری

 

سامانه جامع خدمات الکترونیک